تقدیم به سردار
مدافع حرم شهیداسماعیل زاهدپور
خَوِر بِمو ،پلنگِ
نر هِنیشته / خَور بِمو ،هِرِستائه نَنیشته
خبری آمد که پلنگ
نر(به زمین) نشست/ (باز) خبر آمد که ایستاد و(هرگز)ننشست
خَور خَور ،که بی
خور بِموئه / بَوین چِتی مه جان جه گِرْ بموئه
خبردار باشید که بدون خبر دادن
آمد/نگاه کن که چگونه آنکه به جانم بسته بود آمد
خَور رِسون، مه سینه
مشت خونه/قرار بیه دَگِرده زود، نمونه
آورنده خبر دلم پر از خون است/ قرار
گذاشت زود برگردد و زیاد نماند
نَکانده عِب اَتی که دیر بمویی / پسر
پسر مه پیرِ چشّ ِ سویی
عیب ندارد اگر کمی دیر آمدی/پسر پسر نور چشمان کم سوی من هستی
نَکامْبه بِرمه تِه
ره چو بَزونه / تِه دسْ دَوسْته بی یه، لوُ بَزونه
گریه نمیکنم که ترا با چوب زدند/وقتی دستت
بسته بود با لگد ترا زدد
نَکامبه بِرمه ،بِرمه
ر چه فایده / ندارنه برمه، چشْ ته قدِ قایْده
گریه نمیکنم گریه را فایده ای نیست/چون
گریه ،چشمی به بلندی قد تو ندارد
ته فال کوئه، ته
سر کوئه، ته تن کو؟/ِ مُقُر بِرا ته خونی پیرهن کو؟
پس دستت و سرت و تنت کجاست/اعتراف کن
پیراهن خونی ات کجاست؟
نکامبه برمه که
کفن نداشتی / دِوَنْدی ،شَرف اُ ،پیرُهن نداشتی
گریه نمی کنم که کفن نداشتی/کفش و شال
و پیراهن نداشتی
ته ساک کوئه چَپی
کوئه قوا کو؟/ شازده پسر، علی کو ارمیا کو؟
ساکت وچپیه وکت ات کجاست؟/پسر رشیدم
بگو علی و ارمیا پسرانت کجایند
اِلاج نوونه غصه
مار نشونه/ ننا هنیشته برمه جار، نشونه
فراوان است غصه و تمام نمی شود/مادر
نشسته است در عرصه ی گریه و جایی نمی رود
هِنیشته برمه هکْ
هکِ بموئه/ بِبا ته داغ سَر،کمک بموئه
گریه تمام شد و نفس نفس زدن آمده/پدر
برای تسلی داغ تو به کمک آمده
هِنیشته بیمه نالِ
سَر، نموئی /اِسا بمومه خاکِ سر، ته کویی؟
نشسته بودم روی رواق و نیامدی/الان
نشستم سر خاکت پس کجایی
ته گهتِ آسمونِ
چلچلا بی / نخوارِ آسمونْ دله، صفا بی
تو پرستوی آسمان بی انتها بودی/آسمان
گرفته را صفا بودی
بلند می ر کی پشو
بزوئه؟ / هدائه چَمْ ته دیمِ لو، بزوئه؟
موی بلندت را چه کسی به هم زد/فرم داد
و کجش کرد رو گونه ات
اِلاله کو ؟بهارِ
رازقی کو؟/ تی داغِ سر چراغِ عاشقی کو؟
آلاله و یاس بهاری کجاست؟/بر روی داغ
غمت چراغ عاشقی کجاست
چه اتّا پسْپلیک
مِره نِشنی / قراربیه دگردی زود، چه ننی؟
چرا یک نگاه کوچک به من نکردی/قرار بود
زود برگردی چرا نمی آیی؟
اِسا تی سنگِ سر
ر پِرزو زَمبه / بلبل اُ چلچلا ر اَی رو زمبه
حالا سنگ سرد تو را با دسمال تمیز
میکنم/به بلبل و پرستو رو می اندازم
زَنده مره تی سرد
سنگ اشاره/کی خوانه، اَی تی جم خور بیاره
سنگ سردت به من
اشاره میکند/چه کسی دوباره از تو خبر می خواهد بیاورد
نِنا هِنیشته پشت
در، دگردی/ تِه منتظر هِنیشته بَردگردی
مادر کنار در
نشسته است برگردی/ منتظرت نشسته که دوباره بیایی
شعر: روح اله نظرنژاد