قارن

شعر و ادبیات فارسی و تبری(مازندران)

قارن

شعر و ادبیات فارسی و تبری(مازندران)

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

خوشا دردی که درمانش حسین (ع) است
خوشا آن سر که سامانش حسین (ع) است
دل هرکس سری دارد ز سودا
خوشا عهدی که پیمانش حسین (ع) است
هزاران در بروی خلق بازست
خوشا آن در که دربانش حسین (ع)است
زمین نه، آسمان هم گریه دارد
خوشا چشمی که بارانش حسین (ع) است
نشسته کربلا بر سفره ی عشق
زراه دور مهمانش حسین (ع) است
چه می گوید به نجوا زینب اش را ؟
سرِ پرخون بدامانش، حسین (ع) است
هدف وصل است بی آبی بهانه است
سرم را نقش سلطانش حسین (ع) است
بداهه

#کدخدا_نظرنژاد

  • ۹۴/۰۸/۰۳
  • روح اله نظرنژاد

روح اله نظرنژاد

نظرات (۱)

عالی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی