قارن

شعر و ادبیات فارسی و تبری(مازندران)

قارن

شعر و ادبیات فارسی و تبری(مازندران)

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

ای دلبر شیرین دهن ای دخترک لوس
ای چشم تو در لشگر مژگان شده محبوس

در پیچ و خم زلف شما گم شدم ای وای
این پیچش زلف است و یا جاده ی چالوس

تب کرده ام انگار دوباره بدنم را
آتش زده گرمای تنت حضرت ققنوس

سردرد شدم بس که از اندام تو گفتم
تجویز شد از روی لبت استامینوبوس!

من داغتر از داغ، همانطور که خورشید...
تو سردتر از یخ شده ای مثل اورانوس

کمتر سر من داد بزن اسقف اعظم
بس کن که دگر کر شدم از نغمه ی ناقوس

شرط پدرت بود مهندس شوم آخر....
ما شاعرکان را چه به سینوس و کسینوس

شبهای من و خواب؟... عجب امر محالی
یک روز به دور از تو برایم شده کابوس

گفتی که به فکر سفری از دلم و من..
از شعر نوشتن شده ام بعد تو مأیوس

گفتم برو اما جگرم سوخت پس از تو
بعد از تو شده کار دلم ناله و افسوس..

ابوالفضل عصمت پرست
  • ۹۴/۰۵/۰۶
  • روح اله نظرنژاد

استامینوبوس

تجویز

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی