هیچوقت
مرد بازی هستم اما باتو دیگر هیچ وقت
تا تو را سودای بردن هست در سر هیچ وقت
برد روی برد داری پس چه بهتر بس کنی
باخت روی باخت دارم پس چه بهتر هیچ وقت...
پشت هم هی با امید "دست ِ آخر" باختم
هی تو گفتی دست آخر، دست آخر هیچ وقت...
شهوت بردن ندارم ، جفت شش مال خودت
بعد از این باعشق، بازی در نیاور هیچ وقت
آه، دنیا صفحه ی بازی ست یا میدان جنگ؟
ما به فکر آشیان بودیم، سنگر هیچ وقت
□
باز هم در عشق – بازی باختم شاید ولی
باردیگر...باردیگر...باردیگر...
هیچ وقت!
شایان جعفری
- ۹۴/۰۳/۰۸